این از اسباب بازی بچه هاشون،هر کدوم از این خانه برای بازی بچه‌ها ها تا ۲۰۰۰۰ دلار پولش میشود
















































 

 

 

 

این هم از گاراژ شون
































































امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 677
برچسب ها :

تاريخ : شنبه 29 مهر 1391 | 4:11 | نویسنده : |

 


ستـارگان محبـوب سینـمای ایران چـرا نیـستند ؟!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

 

 


 

به نقل از انتخاب؛ اگرچه جوجه ها را آخر پاییز می شمارند اما نیمه اول سال هم، زمان بدی برای چرتکه انداختن نیست. مخصوصا اگر پای ستاره ها در میان باشد که خبردار شدن از حال و روزشان، ماهی یک بار هم حداقل برای طرفدارانشان کم است. در نیمه اول امسال، تعدادی از بازیگران شناخته شده و ستاره های محبوب، هیچ کار سینمایی نکردند و ترجیح دادند اوقاتشان را به کارهای دیگری بگذرانند.

ستاره هایی که از ابتدای سال، نه روی خوشی به پروژه های سینمایی نشان دادند و نه سراغ کارهای تلویزیونی رفته اند و نه حتی در تئاتر سر و کله شان پیدا شده یا حتی اگر کاری داشته اند، هیچ انعکاس خبری نداشته است. به این فهرست نگاهی بیندازید:

 

 


1. پرویز پرستویی

 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

 

 

پرستویی پس از بازی در دو پروژه ای که به خاطرشان راهی شمال کشور شده بود، ترجیح داده فعلا هیچ کاری نکند. "خرس" و "من و زیبا" آخرین پروژه هایی بوده اند که او در آنها بازی کرده. آخرین فیلمی هم که از او اکران شده، "سیزده 59" سامان سالور بوده است. این بازیگر در فیلم سینمایی "چ"، پروژه در دست ساخت کارگردان وفادارش، حاتمی کیا هم نقشی ندارد.

 


2. لیلا حاتمی

 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

 

 

خانم سیمین، اگرچه این روزها قراردادش با مهرجویی را بسته تا با فیلم "چه خوبه برگشتی" برای چندمین بار جلوی دوربین این کارگردان برود اما از ابتدای سال 90 تا انتهای شش ماه اول سال، کار سینمایی خاصی نداشته است. قرار بود بار دیگر او در فیلم سینمایی "سر به مهر" هادی مقدم دوست بازی کند. او فیلم "پله آخر" را در نوبت اکران دارد.

 


3. پارسا پیروزفر

 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net

 

 

پسر چشم روشن سینما و تلویزیون، هیچ وقت پرکار نبوده. او بعد از عید امسال تنها به یک جلسه روخوانی نمایشنامه "خرده جنایت های زن و شوهری" در مجموعه ایرانشهر بسنده کرد و پس از آن هم راهی آمریکا شد. پارسا تقریبا ساکن این کشور است و شاید به همین خاطر در این شش ماهه هیچ کاری را قبول نکرده است.

 


4. امین حیایی

 

گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org

 

 

چه کسی باور می کند مرد پر شر و شور سینمای ایران، بعد از عید کاری نداشته است؟ اگر یکی دو جلسه بازی او در سریال "ساخت ایران" را که به بعد از عید موکول شد، فاکتور بگیریم، امین حیایی بعد از عید هیچ کاری قبول نکرده است. از او فیلم های سینمایی "قلاده های طلا" و "قفس طلایی" این اواخر اکران شده و "فیتیله و ماه پیشونی" جواد هاشمی و "خودزنی" احمد کاوری را در نوبت اکران دارد.

 


5. امین تارخ

 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

 

 

خیلی عجیب است که تارخ مدتی است بعد از عقد قرارداد، بی خیال پروژه ها می شود و انصرافش را اعلام می کند. او سریال "رویای گنجشک ها" به کارگردانی راما قویدل را رد کرد. سر پروژه "محمد (ص)" نرفت و حتی پروژه های سینمایی دیگر را هم به رغم بستن قرارداد بی خیال شد. او از نوروز امسال سر هیچ پروژه ای نرفته. البته به نظر می رسد این اتفاق، تصمیم شخصی او در این مورد است.

 


6. علی مصفا

 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

 

 

درست است که او از ابتدای امسال تاکنون درگیر پروژه ای نبوده اما قرارداد او با اصغر فرهادی برای فیلم بعدی اش، به اندازه خیلی از پروژه ها می ارزد. مصفا این روزها فیلم "پله آخر" را در نوبت اکران دارد. فیلمی به کارگردانی و بازیگری خودش. هر چند شنیده می شود که در تک سکانسی در فیلم "برلین منفی هفت" هم یک بازی افتخاری کوتاه کرده است.

 


7. هنگامه قاضیانی

 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

 

 

برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن در جشنواره سی ام، از ابتدای امسال ترجیح داده پیشنهادهایش را رد کند و در پروژه ای حاضر نشود. فیلم "روزهای زندگی" او اکران شده. هر چند از او فیلم "میگرن" مانلی شاجی فرد در نوبت اکران است. او این روزها درگیر پروژه "زندگی مشترک آقای محمودی و بانو" به کارگردانی روح الله حجازی است که در آن با همتایش در "روزهای زندگی" همبازی است.

 


8. فرهاد اصلانی

 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

 

 

شاید جالب باشد بدانید دیگر بازیگر سیمرغی جشنواره سی ام هم از ابتدای امسال کاری نکرده است. او که گویا این اواخر درگیر بیماری مادرش بوده است، در شش ماه اول سال، کار جدیدی را نپذیرفته است. از او "پل چوبی"، "خرس" در نوبت اکران است. او قرار بود در سریال "یلدا" ساخته میرباقری بازی کند که آن را هم منتفی کرد.

 


9. محمدرضا گلزار

 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

 

 

کسی از گلزار خبر ندارد؟! او تا اسفند سکانس هایش در سریال "ساخت ایران" را به پایان رساند و بعد از آن دیگر در هیچ پروژه ای حاضر نشد و به گذاشتن عکس هایی از خودش همراه با چهره های دیگر در صفحه شخصی اش در شبکه اجتماعی بسنده کرد. خیلی ها این بی کاری او را به ممنوع الفعالیت بودنش ربط می دهند.

 


10. بهرام رادان

 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

 

 

تکلیف رادان روشن است، اگر سر کارهای سینمایی نباشد، تلویزیون و شبکه نمایش خانگی و ... محلی از اعراب برایش ندارد. او از ابتدای امسال و بعد از انتشار آلبوم "روی دیگر" کوله بارش را بست و راهی کانادا شد و با هیچ پروژه سینمایی همکاری نکرد.

رادان جزو بازیگرهایی است که از نوروز سال 91 تا انتهای شش ماه اول سال ترجیح داد، کمی استراحت کند یا شاید به پیشنهادهایش با دقت بیشتری فکر کند. به زودی فیلم "پل چوبی" از او در سینماها به نمایش درمی آید که محصول سال 90 است. درباره آلبوم دوم او هم صحبت زیاد است.

 


11. هدیه تهرانی

 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net

 

 

هدیه تهرانی در صفحه‌ شخصی‌اش در یکی از شبکه‌های اجتماعی از شرایط ایجاد شده در بازیگری گله کرده است. تهرانی که یکی از اعضای تیم بازیگری مجموعه قلب یخی است، در حال حاضر فیلم "پل چوبی" را آماده اکران دارد که قرار بود اکران دوم عید فطر باشد.

او که به دلیل صدور چک بلامحل بابت حق‌الوکاله و هزینه دادرسی و پرداخت خسارت تاخیر و تادیه برای نمایشگاه عکس "آبان‌گان" به پرداخت مبلغ 463256270 ریال محکوم شده است گفت: با این وضعیتی که نسبت به او بوجود آمده دیگر برای سینمای ایران کاری انجام نخواهم داد چون تلاش، بی‌حاصل است و واقعا خسته شدم از این همه حذف و این همه سختی که بازیگران تحمل می‌کنند. تئاتر کار می‌کنیم، اجازه اجرا نداریم. فیلم بازی می‌کنیم اکران نمی‌شود. گالری عکس می‌گذاریم تا 10 سال بعد باید جواب پس بدهی. یقین داریم "قلب یخی" هم ... دیگر نمی‌دانم چی بگویم. متاسفم شدید.

 


12. لادن طباطبایی

 

گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.org

 

 

لادن طباطبایی بازیگر سینما و تلویزیون عشق به بازیگری و قرار نگرفتن در بازی پیشگی را دلیل کناره‌گیری‌اش از دنیای بازیگری دانست. طباطبایی گفت: از یک سال پیش تصمیم داشتم تا از دنیای بازیگری خداحافظی کنم که با پیشنهاد سریال "راز پنهان" این تصمیم قطعی شد و خواستم این آخرین بازی من باشد.

او افزود: دل نازک نیستم که با هر صحبتی عرصه را خالی کنم؛ اما ما زمانی خانواده بودیم؛ حالا سیاست‌گذاران ما هم اختلاف سلیقه‌ها را عمومی کردند و همه چیز با حاشیه همراه است. عاشق بازیگری هستم؛ اما فروشنده بازیگری نیستم. نقش‌هایم را به زور نمی‌گیرم، اما برای ایفای هر یک زحمات فراوان می‌کشم؛ اما متاسفانه وضعیت سینمای ما تغییر کرده و سال به سال پس‌رفت را می‌بینیم. لادن در پایان گفت: دیگر جلوی دوربین نمی‌روم و معتقدم بازیگر تا زمانی که ابزارش را دارد، باید بازی کند و اگر ابزار در اختیارش نیست از این عرصه خداحافظی کند بهتر است.

 

 


دیگران ...

 

 


بازیگران دیگری هم هستند که یا خبری ازشان نیست یا اینکه این روزها خیلی سرشان شلوغ نیست. از عزت الله انتظامی، محمد علی کشاورز و جمشید مشایخی که به علت درگیری با بیماری در پروژه ای حاضر نشده اند که بگذریم، بازیگران دیگری را هم می توانیم به این فهرست اضافه کنیم. از جمله : ایرج راد، حمید گودرزی، شهاب حسینی، مهناز افشار، کتایون ریاحی، رویا نونهالی، گوهر خیراندیش، گلاب آدینه، فاطمه معتمد آریا، افسانه بایگان، شیلا خداداد، پرستو صالحی، غزل‌ صارمی‌ و نسرین مقانلو از جمله این بازیگران سرشناس هستند که در حال حاضر بنظر می رسد عطای بازیگری را به لقایش بخشیده اند !

 


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

یادداشت خداحافظی كتایون ریاحی با سینما

 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

 

 


کتایون ریاحی بازیگر سینما و تئاتر که در آخرین اثر خود در نقش زلیخا در سریال یوسف پیامبر(ع) به ایفای نقش پرداخته بود طی یادداشتی از عرصه هنر خداحافظی کرد و کناره گیری خود را از بازیگری برای مدتی نامعلوم اعلام کرد. آنچه در پی می آید متن این یادداشت است :

گاهی اوقات زندگی طوریه که آدم نون امروز را واسه شکم فرداش نمی خواد، اونوقته که رویاهای آدم به تعویق می افته.
گاهی اوقات آدم از سرنوشت، ‌رو دست خوبی می خوره،‌ که فکر می کنه داره تصمیم می گیره.
اونوقته که آدم ادعاهایی می کنه،‌ که تو رو دربایستی انجامش گیر می افته.
گاهی اوقات آدم از آرزوهاش جا می مونه.
گاهی اوقات آدم می خواد بازی کنه، ‌بازیگر می شه.
گاهی اوقات داره می خنده وقتی تو دلش خونه، گاهی گریه می کنه وقتی داره از زور خنده می میره.
گاهی اوقات شوخی شوخی همه چیز جدی می شه.
گاهی اوقات آدم وقتی زیاد می خواد کم می یاره، گاهی وقتی کم می یاره زیاد می خواد.
گاهی اوقات با ترس و لرز بر می گرده به پشت سرش نگاه کنه،‌ می بینه چه شجاعتی.
گاهی اوقات با شجاعت می تونه ترساشو نگاه کنه.
گاهی اوقات آدم به دنبال خوشبختی، ‌زندگی را گم می کنه، گاهی هم با انتظار زندگی را معنا می کنه.
گاهی اوقات آدم برای پیدا کردن یه گنج الکی،‌ گوهر خودشو گم می کنه،‌ گاهی هم گوهر حقیقت را پیدا می کنه.

گویا زمان برآورده شدن آرزوی من و پسرم فرا رسیده و لازم است که زائر سرزمین قصه، راهی شود. اینک که عازم سفرم، سفری به دیگر سوی زندگی،‌ بر خود لازم می دانم تا از دوستانم و استادانم که آنقدر به من نزدیک بودند که در من بودند، تشکر کنم؛ پروانه ماهان، زهرا عروس خوب پدر سالار، خانم بس، فاطمه ملاصدرا، فخرالزمان،‌ مهین مشرقی، تارا، ثریا اردلان .... و زلیخای عاشق. گر چه همه این عزیزانم عاشق بودند ولی عشق زلیخا خود یک معجزه بود.

این زنان و تنها دوستان نازنینم گاهی تشویقکی شدند و اگر تنبیه نشدند، خدا را شکر، ‌که البته باور نمی کنم بازیگر زنی در جهان باشد که شماتت، تحقیر و تنبیه نشود. اما همواره بزرگترین مشوقم مردم بودند با مهر آریائیشان و ایمان به خدا.

بسیار بسیار مفتخرم که در تمام طول زندگی بازیگری ام، تنها و تنها یک حامی داشتم و به قول جماعت سینمایی آنان که با کمان حلاجی پنبه ام را زدند، خواسته یا ناخواسته به دنبال چیزی بودند که سهم من ورای آن بود.

در طول بیش از دو دهه هرگز افتتاحیه و اختتامیه جشنواره فجر را ندیدم. کارت دعوت به دستم نرسید! و خلاصه به قول ولتر؛ ‌"خدایا مرا از شر دوستانم در امان بدار، خود با دشمنانم می دانم چه کنم!"

در مقطعی که سینما را جایگاهی شایسته برای خود نمی دیدم، تلویزیون پایگاهی شد تا مهرم را با مردم مهربان تقسیم کنم و باز به قول حافظ ؛‌ "کیمیای سعادت رفیق بود رفیق"،‌ رفقایی که همچنان هستند و من قدردانشان و آنان که رفتند خدا به همراهشان و اما این همه تنهایی،‌ برکت بود برای خلوت انس و این که ؛ "یدالله فوق ایدیهم"،‌ که ترجمه سینمایی آن می شود : براستی خدا بزرگ ترین کارگردان است.

آنچه می بایست از جادوی سینما و بازیگری بیاموزم،‌ آموختم تا شاید ره توشه ای برای نوشتن باشد و در پی تجلی معجزه عاشقانه زلیخا در زندگی ام. ‌اینک برآنم تا با اعجاز کلمات، ‌پیوندی دیگر با شما نه از جنس نقش آفرینی بلکه با آفرینش نقش داشته باشم. اراده امروز من برای نوشتن،‌ گویا مجالی برای بازیگری نخواهد گذاشت،‌ اما باید دید اراده خدا چه تقدیری برایم رقم خواهد زد. باشد که از این آزمون سربلند و دست پر بیرون آیم.

ریاحی در اولین کار سینمایی با فیلم سینمایی پاییزان در سال 1360 خود را به عرصه بازیگری و سینمای ایران معرفی کرد. کشتی آنجلیکا، آپارتمان شماره 13، شام آخر، بانوی من، تارا و تب توت فرنگی و دعوت از دیگر آثار مطرح این بازیگر توانای سینما و تلویزیون محسوب می شود.

 


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

شغل جدید هدیه تهرانی!

 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

 

 


به تازگی تصویری از هدیه تهرانی در رسانه ها منتشر شده که وی را در حال درست کردن زیور آلات نشان می دهد. گویا خانم بازیگر پس از دست شستن از سینمای ایران به حرفه های دیگری روی آورده است.

 

 


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

دیدار بهرام رادان و گلشیفته فراهانی

 

 


بهرام رادان در سفری که به خارج از کشور رفته بود، به دیدار دوست و همبازی قدیمی خود گلشیفته فراهانی رفت. آنها که نقش "علی و هانیه" را در فیلم "سنتوری" همبازی بودند، بعد از گذشت ۵ سال با یکدیگر دیدار کردند. عکس های زیر از صفحه رسمی بهرام رادان در فیس بوک تهیه شده است.

 


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



 

 

با تشکر از گروه پرشین استار

 

 



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 773
برچسب ها :

تاريخ : شنبه 29 مهر 1391 | 2:03 | نویسنده : |

 آپارتمانهای جالب ودیدنی 

 

 

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_01.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_02.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_03.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_04.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_05.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_06.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_07.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_08.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_09.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_10.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_11.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_12.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_13.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_14.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_15.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_16.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_17.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_18.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_19.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_20.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_21.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_22.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_23.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_24.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_25.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_26.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_27.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_28.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_29.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_30.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_31.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_32.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_33.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_34.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_35.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_36.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_37.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_38.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_39.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_40.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_41.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_42.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_43.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_44.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_45.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_46.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_47.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_48.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_49.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_50.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_51.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_52.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_53.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_54.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_55.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_56.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_57.jpg

http://ap07.persianfun.info/img/91/7/ap/amazing-apartments/amazing_apartment_58.jpg

 


امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 705
برچسب ها :

تاريخ : جمعه 28 مهر 1391 | 6:17 | نویسنده : |

 عکس هایی بسیار جالب و خنده دار از رانندگی خانم ها که حتی به در و دیوار هم رحم نمیکنند!

 

 



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 613
برچسب ها :

تاريخ : جمعه 28 مهر 1391 | 3:54 | نویسنده : |

 شجره نامه کوروش 

آتوسا کسی بود که با کمک داریوش که در فارس بود و پدرش یکی از فرماندهان یکی از شهر های بود کمبوجیه دروغی را به قتل برسانند و حکومت را نجات دهند 








 



 




این سخن هزاران بار بر زبان کوروش بزرگ آمد 


نامش را پارسی بنامید زیرا اعراب پ ندارند پس
کوروش بزرگ 


امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 1268
برچسب ها :

تاريخ : چهارشنبه 26 مهر 1391 | 15:34 | نویسنده : |

 

 
 
استوانه کوروش 
 
 
استوانه کوروش بزرگ، یک استوانهٔ سفالین پخته شده، به تاریخ 1878 میلادي در پی کاوش در
محوطهٔ باستانی بابِل کشف شد. در آن کوروش بزرگ رفتار خود با اهالی بابِل را پس از پیروزي بر
ایشان توسط ایرانیان شرح دادهاست.
شناخته شده، و به سال 1971 میلادي، سازمان ملل آنرا » نخستین منشور حقوق بشر » این سند به عنوان
به تمامی زبانهاي رسمی سازمان منتشر کرد.
نمونهٔ بدلی این استوانه در مقر اصلی سازمان ملل در شهر نیویوركنگهداري میشود.


امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 658
برچسب ها :

تاريخ : چهارشنبه 26 مهر 1391 | 15:23 | نویسنده : |

 ذوالقرنین ▪

 
 
درباره شخصیت ذوالقرنین که در کتابهاي آسمانی یهودیان، مسیحیان و مسلمانان از آن سخن به میان
آمده، چندگانگی وجود دارد و این که به واقع ذوالقرنین چه کسی است به طور قطعی مشخص
نشدهاست.
کوروش سردودمان هخامنشی، داریوش بزرگ، خشایارشا، اسکندر مقدونی گزینههایی هستند که
جهت پیدا شدن ذوالقرنین واقعی درباره آنها بررسیهایی انجام شده، اما با توجه به اسناد و مدارك
تاریخی و تطبیق آن با آیههاي قرآن، تورات، و انجیل تنها کوروش بزرگ است که موجهترین دلایل
را براي احراز این لقب دارا میباشد. شماري از فقهاي معاصر شیعه نیز کوروش را ذوالقرنین میدانند.
آیت الله طباطبایی، آیت الله مکارم شیرازي و آیت الله صانعی از معتقدان این نظر هستند

 



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 756
برچسب ها :

تاريخ : چهارشنبه 26 مهر 1391 | 15:25 | نویسنده : |

 با حس عجیبی با حال غریبی دلم تنگته 

پر از عشق و عادت بدون حسادت دلم تنگته


گله بی گلایه بدون کنایه دلم تنگته 

پر از فکر رنگی یه جور قشنگی دلم تنگته


تو جایی که هیشکی واسه هیشکی نیست و 

همه دل پریشه


دلم تنگ تنگه واسه خاطراتت که کهنه نمیشن 

دلم تنگ تنگه برای یه لحظه کنار تو بودن


یه شب شد هزار شب که خاموش و خوابن چراغای روشن 

من دلشکسته با این فکر خسته دلم تنگته 

با چشمای نمناک تر و ابری و پاک دلم تنگته


ببین که چه ساده بدون اراده دلم تنگته 

مثل این ترانه چقدر عاشقانه دلم تنگته

دلم تنگته 

یه شب شد هزار شب که دل غنچه ما قرار بود وا شه 

تو که نیستی که دنیا به سازم نرقصه به کامم نباشه


چقدر منتظر شم که شاید از این عشق سراغی بگیری 

کجا کی کدوم روز من و با تمام دلت می پذیری
 


 

 



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 3
موضوع : | بازدید : 671
برچسب ها :

تاريخ : يکشنبه 16 مهر 1391 | 5:14 | نویسنده : |

  ثروت کوروش کبیر

زمانی کزروس به کورش بزرگ گفت: چرا از غنیمت هاي جنگی چیزي را براي خود برنمی داري و
همه را به سربازانت میبخشی؟
کورش گفت: اگر غنیمت هاي جنگی رانمی بخشیدیم الان دارایی من چقدر بود؟! کزروس عددي را
با معیار آن زمان گفت.
کورش یکی از سربازانش را صدا زد و گفت برو به مردم بگو کورش براي امري به مقداري پول و طلا
نیاز دارد. سرباز در بین مردم جار زد و سخن کورش را به گوششان رسانید.
مردم هرچه در توان داشتند براي کورش فرستادند. وقتی که مالهاي گرد آوري شده را حساب کردند،
از آنچه کزروس انتظار داشت بسیار بیشتر بود.
کورش رو به کزروس کرد و گفت: ثروت من اینجاست. اگر آنهارا پیش خود نگه داشته بودم، همیشه
باید نگران آنها بودم. زمانی که ثروت در اختیار توست و مردم از آن بی بهرهاند مثل این میماند که تو
نگهبان پولهایی که مبادا کسی آن را ببرد!

 



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 4
موضوع : | بازدید : 794
برچسب ها :

تاريخ : چهارشنبه 26 مهر 1391 | 14:32 | نویسنده : |

 

 nrew0l22akx4mruiri.gif


در دفتر دل، ياد تو سرمشق من است / يادم نرود ياد تو تکليف من است




وقتي گفتي به اندازه ي تمام برگهاي درخت سيب خونمون دوستت دارم، اونقدر خوشحال شدم که فراموش کردم زمستونه!


باز شب شد و من ناله سرايم / از عشق تو دلبر دگر نا ندارم / کي ميشود آيي به سويم نازنينم / تا شب رود و من به سويت آيم


بي تو آغاز ميکنم من روزهاي زرد را / اشک و آه و ناله ها و درد را / مينويسم بي تو بودن هاي من پايانم است / بي تو حامل ميشوم اندوه و اشک سرد را


( نوشتم دوستت دارم، پرانتز را نبستم، بگذار اين حقيقت تا ابد جريان بيابد...



کاش به جاي جدايي، مردن بود، چون مردن يک لحظه است و جدايي ذره ذره مردن



ميشود در آسمان زندگي يک سبد از غنچه هاي ياس داشت يا که در سوز و گذاز شمع عشق مثل پروانه کمي احساس داشت



يه کفش همه ي وجودشو فداي کسي ميکنه که پا تو دلش ميذاره،... کفشتم رفيق!



هر آنچه خواستم نيامد به دست، چون که بيگانه بودم به اين دنياي پست، پي آب بودم کوزه به دست، چون که آب يافتم، کوزه شکست



ميگن شبا فرشته ها از آرزوي آدما، قصه ميگن واسه خدا، خداکنه همين شبا گفته بشه قصه ي تو واسه خدا



خوشا اس ام اسي که از تو باشد / درونش ردي از پاي تو باشد / درآور کفش و جورابت، بفرما / به روي چشم ما جاي تو باشد!



قسم خوردم هميشه با تو باشم / در اين دنيا فقط مال تو باشم / اگر ماندي در اين دنيا عاشق / من هم به خاطر تو زنده باشم



عجب موجود سخت جاني ست دل! هزار بار تنگ ميشود، ميشکند، ميسوزد، ميميرد و باز هم برايت ميتپد



بي تو در سينه ي من دل ديگه جايي نداره / زندگي بي گل روي تو صفايي نداره / از غم دوري تو اي گل يکدونه ي من / دردي افتاده به جونم که دوايي نداره



بيا جهانو قسمت کنيم، آسمون واسه تو ابراش واسه من، دريا واسه تو موجاش واسه من، خورشيد واسه تو ماه واسه من..... اصلا دنيا مال تو، تو مال من!



احتياج به مستي نيست،! يک استکان چاي هم ديوانه ام ميکند وقتي ميزبان چشمان تو باشد



من شعرهايم را از چشم هاي تو ميدزدم، ديوان قشنگيست چشمانت!!!



دعا ميکنم هيچگاه چشمهاي زيباي تو را در انحصار قطره هاي اشک نبينم، و تو برايم دعا کن ابر چشمهايم فقط براي تو ببارد



هرگز اين چهار چيز را در زندگيت نشکن: اعتماد، قول، رابطه، قلب زيرا وقتي اينها ميشکنند صدا ندارند

عشق یعنی جسم و جانم مال تو / عشق یعنی پرسش از احوال تو 
عشق یعنی از خودم من خسته ام / عشق من ، به تو دل بسته ام . . .
.
.
.
اس ام اس عاشقانه
فیزیک بعدترها ثابت می کند
در روزهای بارانی
جای خالی آدم ها بزرگتر می شود . . .
.
.
.
جدیدترین اس ام اس های عاشقانه
کوچه پس کوچه این شهر تو را می بوید
عطر خوش بوی تنت ناب تر از مُشک و گلاب
بوسه ای از لب شیرین تو شد سهم دلم
این غزل جای من امشب شده بد مست و خراب . . .
.
.
.
پیامک عاشقانه
کاش یه روزی «ویکی لیکس» افشا کنه که چقدر دوستت داشتم و بهت نگفتم !
.
.
.
جدیدترین پیامک های عاشقانه
می توانی بروی قصه و رویا بشوی
راهی دورترین گوشه دنیا بشوی
من و تو مثل دوتا رود موازی بودیم
من که مرداب شدم کاش تو دریا بشوی . . .
.
.
.
ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم
چند وقت است که هر شب به تو می اندیشم
به نفس های تو در سایه سنگین سکوت
به سخنهای تو با لهجه شیرین سکوت . . .
.
.
.
متن عاشقانه و زیبا
اینجا آسمان صاف تا قسمتی رومانتیک، همراه با غبار دوستی است
توده ای سلام به سمت شما در حرکت است
و احتمال ریزش بوسه دور از انتظار نیست !
.
.
.
برمستی من حد سزاوار زدند
با شک و یقین تهمت بسیار زدند
حلاج شدم ولی به کفرم سوگند
دلتنگ تو بودم که مرا دار زدند . . .
.
.
.
گاه نمیدانم چه پیامی را بهانه کنم تا از حال آنکه روحم با اوست آگاه شوم
این بار که دلتنگی را بهانه کردم ،فردا را چه کنم ؟
.
.
.
من آن مجنون تنهای غریبم
که از سهم دودستت بی نصیبم
به دل گفتم که روزی خواهی امد
ولی دل میداند اورا می فریبم . . .
.
.
.
پای من خسته از این رفتن بود
قصه ام قصه دل کندن بود
دل که دادم به یارم دیدم
راهش افسوس جدا از من بود . . .
.
.
.
عاشقتم :
یک کلمه است با دنیایی‌ از مسئولیت،
گفتنش هنر نیست،
مسئولیت پذیریش هنراست . . .
.
.
.
گاهی اوقات فکر کردن به بعضی ها، ناخودآگاه لبخندی روی لبانت می نشاند
دوست دارم این لبخند های بیگاه... و آن بعضی ها را...
.
.
.
دلم در حلقه غمها نشسته / زبانم بسته و سازم شکسته
وجودم پر ز شعر عاشقانست / تورا می خواهم و این ها بهانست . . .
.
.
.
دلبرا هر طرفی در طلبت رو کردم/هر چه گل بود به عشق رخ تو بو کردم
آفتابا به سر عاشق دلخسته بتاب/تا نگویند که بیهوده هیاهو کردم . . .
.
.
.
دخترک رفت ولی زیر لب این را میگفت :
" او یقینا پی معشوق خودش می اید "
پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود :
" مطمئنا که پشیمان شده برمیگردد "
عشق قربانی مظلوم " غرور " است هنوز . . .
.
.
.
بچه‌ها هرگز مادرشان را زشت نمی‌دانند
سگ‌ها اصلا به صاحبان فقیرشان پارس نمی‌کنند.
اسکیموها هم از سرمای آلاسکا بدشان نمی‌آید.
اگر کسی یا جایی را دوست داشته باشید، آنها را زیبا هم خواهید یافت.
زیرا "حس زیبا دیدن" همان عشق است
.
.
.
میخواهمت چنانکه شب خواب را / می جویمت چنانکه لب تشنه آب را
حتی اگر نباشی می آفرینمت / چنانکه التهاب بیابان سراب را . . .
.
.
.
دستم بـه سمـت ِ تلفُـن مـیرود و
بـاز می‌گـردد
چـون کودکـی که به او گفته‌اند
شیرینـی روی میـز
"مــال ِ مهمان‌هـاست"
.
.
.
دل نزد تو است اگرچه دوری ز برم / جویای توام اگر نپرسی خبرم
خالی نشود خیالت از چشم ترم / در قلب منی اگرچه جای دگرم . . .
.
.
.
غم ساخت کار دل، ز نوا می توان شناخت / ظرف شکسته را، ز صدا می توان شناخت
.
.
.
رفتی و ندیدی که چه محشر کردم
بااشک تمام کوچه را تر کردم
دیشب که سکوت خانه دق مرگم کرد
وابستگی ام را به تو باور کردم . . .
.
.
.
خیره است چشم خانه به چشمان مات من
خالی است بیصدا و سکوتت حیات من
حق السکوت میطلبد از لبان تو
چشمان لا ابالی و لبهای لات من !
.
.
.
یارم از من بی سببب رنجیدورفت/گریه را دید و برمن خندید و رفت
وقت رفتن دیگر از ماندن نگفت/قصه ناگفته هارا نشنید و رفت
تشنه بودم همچو دشتی پر عطش/مثل باران بر تنم بارید و رفت
گل فراوان بود از باغ من/غنچه ای نشکفته را برچید و رفت . . .
.
.
.
آن عشق که دیده گریه و آموخت ازو
دل در غم او نشست و جان سوخت ازو
امروز نگاه کن که جان و دل من
جز یادی و حسرتی چه اندوخت ازو . . .
.
.
.
سلامتیه حرفایی که نه میشه اس ام اس کرد
نه تو چت تایپ کرد
نه میشه پای تلفن گفت
حرفایی که فقط مال وقتیه
که تو رو در آغوش دارم . . .
.
.
.
وسعت دوست داشتن همیشه گفتنی نیست
پس به وسعت تمام ناگفته ها دوستت دارم . . .
.
.
.
پیوسته دلم دم به هوای تو زند / جان در تن من نفس برای تو زند
گر بر سر خاک من گیاهی روید / هر برگی از آن بوی وفای تو زند . . .
.
.
.
عشق ،یعنی که تکان خورده و سرپا بشویم
زورکی هم که شده در دل هم جا بشویم
آنقَدَر صبر که شاید علفی سبز شود
پای هم پیر شویم و متوفّی بشویم !
.
.
.
برای تو، من یک اشتباه بزرگ در زندگیت بودم!
برای من، تو همیشه بزرگترین افتخار زندگیمی !
.
.
.
کار سختی ستْ دوست نداشتنِ تو
باید برای خودم
کار دیگری دست و پا کنم . . .
تکرار شو شاید ما سهم هم باشیم
شاید به جرم عشق ما متهم باشیم
باز در حضور تو آشفته خویشم
در سفره عشقت درویش درویشم. . .
.
.
.
میشه پروانه بود و به هر گلی نشست
اما بهتره مثل تو مهربون بود و به هر دلی نشست . . .
.
.
.
واقعیت است جاذبه تو
از بس جذابی
می خواهم تو را به نیوتن ثابت کنم . . . !
.
.
.
دلم غرق تماشا بود، رفتی / میان اشک و آه و دود رفتی
کنار حسرتی دیرینه ماندم / بهار من، گل من، زود رفتی . . .
.
.
.
من و یاد تو و یک سینه تنگ
شبی تار و سه‌تاری خسته آهنگ
کمی با چشمهایم مهربان باش
مزن ای دوست بر آیینه‌ات سنگ . . .
.
.
.
خوش به حال آنکه قلبش مال توست
حال و روزش هر نفس، احوال توست
خوش به حال آنکه چشمانش تویی
آرزوهایش همه آمال توست
.
.
.
رفتـن کسـی کـه لایـق نیسـت ... نـعمـت اسـت نـه فـاجـعه . . .
.
.
.
گرچه آلوده ی دنیای فریبم اما سینه ای پاک به پهنای صداقت دارم ،
دل من عاطفه را می فهمد ، با کسی سبزتر از عشق رفاقت دارم . . .
.
.
.
بجز دستت ندارم یار دیگر / بجز آیینه بازی کار دیگر
چو بستی چشم را آیینه بشکست / نگاهم کن فقط یک بار دیگر . . .
.
.
.
خنده های تـــو
آرزوهـــای مـن انـد
بخــند
تا برآورده شوند . . .
.
.
.
نکند یوسف عمرم رود از مصر خیالت / باز آواره ی تنهایی چاهم بکنی . . .
.
.
.
اگر چه عاشقی پر شور بودیم / به خود نزدیک و از هم دور بودیم
شب و روز از جدایی می‌سرودیم / من و تو وصله‌ای ناجور بودیم . . .
.
.
.
گفتم به گل زرد چرا رنگ منی ، افسرده و دلتنگ چرا مثل منی
من عاشق اویم که رنگم شده زرد ، تو عاشق کیستی که هم رنگ منی . . .
.
.
.
آب و هوای دلم آنقدر بارانیست
که رخت های دلتنگی ام را
مجالی برای خشک شدن نیست
اینگونه است که دلم برایت همیشه تنگ است . . .
.
.
.
حـالا کـه میـخـواهـی بـروی لطفــا قـدمـهـایـت را تنـدتـر بـردار ...
دلـم را فـرستــاده ام دنبـالِ نخــود سیـــاه . . .
.
.
.
مبادا مثل برگی زرد باشیم / رفیق مردم بی درد باشیم
مزن بر عاشقان از پشت خنجر / بیا ای دل همیشه مرد باشیم . . .
.
.
.
شب در خم گیسوی تو عابر میشد / با هر نفست بهار ظاهر میشد
ای فلسفه ی شگفت ، افلاطون هم / با دیدن چشمان تو عاشق میشد . . .
.
.
.
من و باران، من و دریا، من و تو / من و شب‌بو، من و فردا، من و تو
دوباره عاشقی را می‌سراییم / من و مجنون، من و لیلا، من و تو . . .
.
.
.
به بند دلت میاویز
رخت خاطره ام را
گرد باد های فراموشی حرمت نمی شناسند . . .
.
.
.
دلم باغی پر از ریحان و گل بود / به روی رود عشقت مثل پل بود
نگاهم کردی و ویران شد این دل / مگر چشم تو از قوم مغول بود؟
.
.
.
همیشه می گفتند ترک عادت موجب مرض است
اما اینبار موجب مرگ میشود ترک عادتِ با تو بودن . . .
.
.
.
به باغم یاسمن بودی چه می‌شد؟ / عروس این چمن بودی چه می‌شد؟
چرا چون باد رفتی از کنارم؟ / همیشه مال من بودی چه می‌شد . . . ؟
.
.
.
رها کردی چرا دست دلم را؟ / به خاک و خون کشیدی حاصلم را
مرا تو می‌کشی صدبار در روز / ولی من دوست دارم قاتلم را . . .
.
.
.
سراسر خواب من کابوس، کابوس / ندارم در شبم فانوس، فانوس
به دل آمد بگویم من تو را دوست / ولی لب وا نشد، افسوس، افسوس . . .
.
خورشید مردد است ، کمرنگ شده / هر چیز که دست می زنم سنگ شده / انگار که حال و روز دنیا خوش نیست / شاید که دلت برای من تنگ شده ؟



سبدی عشق در اندیشه ی من / که پر از گل بدهم هدیه به تو / غافل از آنکه تو خود ناب تری / یک جهان گل بخورد غبطه به تو .



با نگاهم یه نگاهی به نگاهت مینگاهم / که نگاه بر نگاهت زده آتش به نگاهم .



تو آسمون قلبم خدا خودش نوشته / یه لحظه با تو بودن آخر سرنوشته .



چترت را کنار ایستگاهی در مه فراموش کن ، خیس و خسته به خانه بیا ، نمی خواهم شاعر باشی ، باران باش ! همین برای هفت پشت روییدن گل کافیست .



دلبسته ی تو هستم لازم به گفتنی نیست / مهری که با تو بستم هرگز شکستنی نیست .



بعد از این بگذار قلب بی قراری بشکند / گل نمی روید ، چه غم گر شاخساری بشکند / کاروان غنچه های سرخ روزی می رسد / قیمت لبهای سرخت روزگاری بشکند .



خداوندا عزیزم را تو یاری کن / پناهش باش و در حقش تو کاری کن / الهی هرچه میخواهد نصیبش کن / خدا بر لبش لبخند جاری کن .

 


امتیاز بدهید :

| امتیاز : 3
موضوع : | بازدید : 698
برچسب ها :

تاريخ : يکشنبه 16 مهر 1391 | 5:23 | نویسنده : |

هر دم به بهانه اي تو را ياد کنم / افسرده دلم به ياد تو شاد کنم

بي تو دل من چو کلبه اي خاموش است / با ياد تو اين خرابه آباد کنم . . .


عاشق شدم و عشق مرا بد نام کرد / داروغه شنيد و مرا زندان کرد

در خلوت زندان به خود ناليدم / عاشق شود آنکس که مرا عاشق کرد . . .

.

.

.

عشق يعني قلم از تيشه و دفتر از سنگ / که به عمري نتوان دست در آثارش برد . . .

.

فال حافظ زدنت از پي دلتنگي کيست ؟ / من که هر لحظه به ياد تو و دلتنگ تو ام

هر ستاره يه نشان از غم و دلتنگي من / آسمان را بفرستم که بداني همه جا ياد تو ام ؟

.

.


دوستي گفت صبر کن ايراک / صبر کار تو خوب زود کند

آب رفته به جوي باز آرد / کار بهتر از آن که بود کند

گفتم آب آري به جوي باز آيد / ماهي مرده را چه سود کند !

.

.

عشق چون ايده برد هوش دل فرزانه را ، دزد عاقل مي کشد اول چراغ خانه را

آنچه ما کرديم با خود هيچ نابينا نکرد ، در ميان خانه گم کرديم صاحبخانه را . . .

.

.

زندگي را بي عشق سپري کردن غم بزرگي است

اما اين تقريبا برابر است با غمي که زندگي را ترک کني

بدون اينکه به کسي که عاشقش هستي بگويي که دوستش داري . . .

.

.

نميدانم هم اکنون کجا مشغول لبخندي ، فقط يک آرزو دارم

که در دنياي شيرينت ، ميان قلب تو با غم نباشد هيچ پيوندي . . .

.


.

اي قرار لحظه هاي اضطرار ، بر روان ديده ام منشين چو خار

 جاري عشقي به شريان وجود ، بي تو بايد شعر دلتنگي سرود . . .

.

.

روزگاري شد و کسي مرد ره عشق نديد / حاليا چشم جهاني نگران من و توست . . .

.

.

مي خواستم تصوير با تو بودن را نقاشي کنم

ديدم فاصله بينمان در ورق جا نمي شود

کمي نزديک تر بيا ، مي خواهم با تو بودن را حس کنم . . .

.

.

دوستي اتفاق است ، جدايي رسم طبيعت

طبيعت زيباست ، نه به زيبايي حقيقت

حقيقت تلخ است ، نه به تلخي جدايي

جدايي سخت است نه به تلخي تنهايي . . .

.

.

نترس از شب مستي ، بيا و عاشق باش / فروغ ديده مجنون ، بهاي صادق باش

من و کبوتر عاشق به روي يک ديوار / دو پنجره ، دو ستاره فداي يک ديدار . . .

.

.

اگه مي گفتي مي خوامت دلم ديگه غصه نداشت

شب چشام خوابش مي برد نيازي به قصه نداشت

اگه مي گفتي مي خوامت تو دنيا چيزي کم نبود

رو خاطرات خوبمون هاشور زرد غم نبود . . .

.

.

ما عاشق فهم و ادب و معرفتيم / ما خاک قدوم هرچه زيبا صفتيم

از زشتي کردار دگر خسته شديم / محتاج دو پيمانه مي معرفتيم . . .

.

.

از خدا خواهم نبخشايد تو را / اين چه رسم دوستي بايد تو را

تو که مي داني در قلب مني / اين همه دوري و بي مهري چرا ؟

.

.

.درکوچه هاي عشق دنبال مني / من فکر مي کردم فقط مال مني

اين دل اسير مهر روي توست نمي داني ؟ / اي همرنگ چشم من ، تو فال مني . . .

.

.

? دونه دوست دارم چون يدونه اي ، دو تا دوست دارم چون دوميت وجود نداره

صد تا دوست دارم چون تا صد ساله ديگه هم که بگردم ، مثل تو را پيدا نمي کنم .

.

.

شنيدي باغبان چون گل بکارد / چه مايه غم خورد تا گل برآرد

تو هم گل گشته بودي اندر اين دل / ولي بي کود شدي مردي چه حاصل !

.

.

سلام اي نازنين خوابتو ديدم / تو گفتي نه رفيق ديگه بريدم

خيال کردي بري بي تو مي ميرم / تو رفتي من يکي ديگه مي گيرم !

.

.

فداي ناز عشقت ناز دانه / که عشقت کنج دل زد آشيانه

به ياد سوزش مجنون ز ليلي / به يادت سوختم در اين زمانه . . .

.

.

چه شود به چهره ي زرد من نظري زراه خدا کني ، که اگر کني همه درد من به يکي نظاره دوا کني

تو کمان کشيده و درکمين که زني به تيرم و من غمين ، که خداي ناکرده خطا کني .

.

.

در فراغت اين دل من پير شد ، بله اي گو اين دلم تبخير شد

بر سرم دستي کشيد آرام گفت ، باز طفلک قرصهايش ديرشد . . .

.

.

غرور من که زسختي به کوه ميمانست

 کمر به کشتن خود بست و خاک پاي تو شد

 دلم که به همه بيگانه بود و يار نداشت

 چه ديد در تو که اينگونه آشناي تو شد ؟

.

.

آباد تو بودم و خرابم کردي ، يک زنده که تو مرده حسابم کردي

با شوق کبوترانه تا خانه تو ، هربار که آمدم جوابم کردي . . .

.

.

عشق يعني گم شدن پيدا شدن ، عشق يعني غرق در رويا شدن


عشق يعني حسرت ديدار تو ، عشق يعني من شوم بيمار تو
خــوب ِ مــن ،
همين جا درون شعرهايم بمان
تا وسوسه يِ دوستت دارم هايِ دروغينِ آدمها مرا با خود نبرد
به سرزمين هايِ دورِ احساس ؛
من اينجا هر روز با تـو عاشقي مي کنم بي انتها
شعرِ من بهانه ايست براي مـا شدن دستهايمان
تا تکرارِ غريبانه يِ جدايي را شکست دهيم
.
.
.
تمام تنم مي سوزد از زخم هايي که خورده ام
دردِ يک اتفاق که شايد با اتقا قِ تـو
دردش متفاوت باشد ويرانم مي کند
من از دست رفته ام ، شکسته ام
مي فهمي ؟
به انتهايِ بودنم رسيده ام ؛
اما اشک نمي ريزم
پنهان شده ام پشتِ لبخنـدي که درد مي کند
.
.
.
و امان از اين بوي پاييزي و آسمان ابري
که آدم نه خودش ميداند دردش چيست و نه هيچ کس ديگر
فقط ميداند که هرچه هوا سردتر ميشود
دلش آغوش گرم ميخواهد
.
.
.
من آنقدر خواستمت که نخواستنت را نديدم
تو آنقدر نخواستي که هيچ چيز از من نديدي
.
.
.
روزي ميرسد که با لبخند تو بيدار ميشوم
اين روز هر زمان که ميخواهد باشد
فقط باشد
.
اس ام اس هاي زيبا در ادامه مطلب


.
.
خداوندا ، جاي سوره اي به نام “عشق” در قرآن تو خاليست
که اينگونه آغاز شود :
و قسم به روزي که دلت را ميشکنند و جز خدايت مرهمي نخواهي يافت
.
.
.
هر شعر
گريز از يک گناه بود
هر فرياد
گريز از يک درد
و هر عشق
گريز از يک تنهايي عميق
افسوس که تو
هيچ گريزگاهي نداشتي…!
.
.
.
بر سر مزرعه ي سبز فلک
باغباني به مترسک مي گفت :
دل تو چوبين است…
و ندانست که زخم زبان
دل چوب هم مي شکند…
.
.
.
بجز دستت ندارم يار ديگر / بجز آيينه بازي کار ديگر
چو بستي چشم را آيينه بشکست / نگاهم کن فقط يک بار ديگر
.
.
.
چشم من چشمه ي زاينده ي اشک / گونه ام بستر رود
کاشکي همچو حبابي بر آب / در نگاه تو رها مي شدم از بود و نبود
.
.
.
کاش دنيا يکبار هم که شده
بازيش را به ما مي باخت مگر چه لذتي دارد
اين بردهاي تکراري برايش؟!
.
.
.
يک عمر قفس بست مسير نفسم را
حالا که دري هست مرا بال و پري نيست

حالا که مقدر شده آرام بگيرم
سيلاب مرا برده و از من اثري نيست

بگذار که درها همگي بسته بمانند
وقتي که نگاهي نگران پشت دري نيست . . .



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 3
موضوع : | بازدید : 670
برچسب ها :

تاريخ : يکشنبه 16 مهر 1391 | 5:24 | نویسنده : |